هار Hār: „Here’s My Mourning Routine | روتین عزاداری من“

„Here’s My Mourning Routine“ is a transmedia installation inspired by the ongoing events in Iran, including the regime’s murderous crimes and the resistance of people from different nations in Iran, both within and outside of the borders. This resistance is not only in the form of taking to the streets but also singing anthems, doing street art, graffiti, murals, performances, etc. As an Iranian person in the diaspora, I spend most of my time watching and listening to the documented events in Iran or about Iran through cyberspace, and this installation is an interpretation of my life and the lives of many more, voyeurs, distant, mourning in the darkness.

«روتین عزاداری من» یک چیدمان ترنسمدیا است که از رویدادهای حال حاضر ایران، شامل جنایات رژیم و مقاومت مردم ملت‌های مختلف ایران، در داخل و خارج از مرزهای ایران الهام گرفته است. این مقاومت نه تنها در جنبش‌های خیابانی بروز پیدا می‌کند، بلکه در سرودخوانی، هنرهای خیابانی، گرافیتی، دیوارنویسی، پرفورمنس و اشکال دیگر هنری نیز تجلی یافته است. به عنوان یک ایرانی در دیاسپورا، در این مدت بیشتر لحظه‌ها و روزهایم را به تماشا و گوش دادن به این رویدادهای مستند در ایران یا درباره‌ی ایران در فضای مجازی می‌گذرانم؛ و این چیدمان ترجمانی است از زندگی من و بسیاری همچون من، که از دور، در تاریکی خیره به این تصاویر عزاداری می‌کنند.

Context

In September 2022, Iran underwent nationwide protests to demonstrate its anger toward the policies of the Iranian regime regarding the lack of autonomy over women’s bodies (compulsory hijab). Many lives have been taken by the regime’s oppressors, and many ended up in prisons or have been arrested without a clear answer on their whereabouts and their health situation. This has led to global movements on the internet, in memory of the lost lives of martyrs of the revolution and against oblivion.

زمینه

در سپتامبر ۲۰۲۲ ایران دستخوش اعتراضات سراسری برای ابراز مخالفت با قوانین رژیم ایران درباره‌ی عدم خودمختاری زنان نسبت به بدنهایشان (حجاب اجباری) شد. جان بسیاری از معترضین توسط سرکوبگران رژیم ستانده شد و بسیاری زندانی، شکنجه و یا ربوده شدند. این امر  به جنبش‌های سراسری در اینترنت به یاد جانهای شهید این انقلاب و علیه فراموشی این شهدا منجر شد.

Inspiration

During the process of writing my thesis, I got very involved with the concept of carpets, their patterns, colors, looming, weaving, their history, and their relationship to me as a woman and to my country, Iran. Then, I started researching artists who create art installations using carpets as their medium. Michel Foucault introduces the carpet as a Heterotopia, presenting a utopia in a small parcel of the world. Carpet weaving is an ancient art in Iran, solely created by women, and in this heterotopia, women are weaving their dream of breaking free of the cage of patriarchy and oppression.

الهام

در پروسه‌ی نوشتن پایان‌نامه‌ام، بسیار با مفهوم فرش، طرح‌ها،‌ رنگها، نساجی، بافت، تاریخچه و ارتباطشان با من به عنوان زن و با کشورم ایران درگیر شدم. سپس شروع به تحقیق در مورد هنرمندانی کردم که با استفاده از مدیوم فرش دست به ساخت چیدمانهای هنری زده‌اند. میشل فوکو فرش را به عنوان یک هتروتوپیا معرفی می‌کند: اتوپیایی که در بخش کوچکی از جهان جای گرفته است. هنر فرشبافی در ایران هنری دیرینه است که عمدتا توسط زنان انجام می‌شود، و در هتروتوپیای اثر من، زنان فرشی از جنس رویای در هم شکستن قفس مردسالاری و سرکوب می‌بافند.

This revolution started with a piece of Kurdish poetry written by Jina’s grandfather on her gravestone. The poetry translates like this: dear Jina, you will not die. Your name will become a code. And so, it did, as Jina did not die; her existence was elevated into cyberspace, into data, into a hashtag, and eventually into a revolution. This is how the revolutionaries in Iran preserve their martyrs: through DATA and blood because neither can be washed away. The revolution in Iran is happening in physical reality. Because it is entangled with bodies, it is about reclaiming the bodies that the state has taken over, metaphorically and literally, but physical reality is not the only reality that the bodies are engaged in.

این انقلاب با تکه شعر کوردی‌ای آغاز شد که پدربزرگ ژینا بر سنگ قبرش نوشت: ژینا گیان، تو نمی‌میری. نامت رمز می‌شود. و چنین نیز شد، زیرا ژینا نمرد، وجودش به فضای سایبری، به دیتا، به یک هشتگ و در نهایت به یک انقلاب تبدیل شد. انقلابیون داخل ایران این چنین شهدایشان را پاس می‌دارند: از طریق دیتا و خون، زیرا هیچ یک را نمی‌توان شست. انقلاب در ایران در واقعیت فیزیکی رخ می‌دهد. زیرا با بدن‌ها در هم پیچیده است، چرا که انقلابی برای بازپس‌گیری بدن‌هایی است که حکومت به‌طور استعاری و واقعی تحت کنترل گرفته؛ اما واقعیت فیزیکی تنها واقعیتی نیست که بدن‌ها در آن زیست می‌کنند.

Cyberspace, specifically the internet, has been playing a huge part in the liberation of people, especially women of Iran because it was the only space where women were able to expose themselves and experience freedom. And it was the only space where the regime was not able to dominate entirely. The internet has always been a space of resistance and freedom against the will of the state.

فضای سایبری، به ویژه اینترنت، نقش بزرگی در آزادی مردم، به ویژه زنان ایران ایفا کرده است زیرا تنها فضایی بود که زنان می‌توانستند خود را بیان کرده و آزادی را تجربه کنند. و این تنها فضایی بود که رژیم قادر به کنترل کامل آن نبود. اینترنت همیشه فضایی برای مقاومت و آزادی در مقابله با خواسته‌ی حکومت‌ها بوده است.

To keep the memory of martyrs of revolution dear is to create and maintain their undying bodies in cyberspace, using social media, the internet, and this altered reality in which bodies cannot be destroyed, a space dedicated to preserving their legacy. This space, this utopian space, creates the possibility to feature information about the martyrs‘ lives and their contributions to the revolution, as well as photographs, videos, and other forms of media that help tell their stories, making them not only numbers and statistics but real people with real bodies and real faces that breathed and existed until their basic right to exist was forcefully taken from them.

پاس داشتن یاد شهدای انقلاب، به معنی ایجاد و حفظ بدن‌های بی‌پایانشان در فضای سایبری، استفاده از رسانه‌های اجتماعی، اینترنت و واقعیتی دستکاری شده که در آن بدن‌ها نمی‌توانند نابود شوند: فضایی مختص حفظ میراث ایشان. این فضا، این آرمانشهر، امکان حفظ اطلاعاتی مرتبط با زندگی و مشارکت کشته‌شدگان (شهدای) در انقلاب را علاوه بر تصاویر، ویدیوها و سایر اشکال رسانه‌ای بازمانده از آنها فراهم می‌سازد. فضایی که آنها را نه تنها به عدد و آمار بلکه به انسان‌هایی واقعی با بدن‌های واقعی و چهره‌های واقعی تبدیل می‌کند که نفس می‌کشیدند و وجود داشتند تا آنکه حق حیاتشان از آنها ستانده شد.

In ancient Egypt, to preserve the bodies of the dead, they would mummify them and keep them from decaying. I believe that in Jina’s revolution, people are doing the same with their dead using cyberspace. The cyberbodies of the martyrs of the revolution are mummified, forever unchanged, forever dancing, laughing, smiling, and breathing. Because in physical reality, these bodies were robbed of their existence because, in physical reality, bodies are just objects to the state that can be tortured, murdered, snatched, raped, and destroyed at any moment; cyberspace is the alternate reality in which bodies have the liberty to exist as they are. Therefore, I suggest we call the online and cyber platforms that are used for keeping the memory of the martyrs as “cybershrines.” To the martyrs of this revolution, the freedom to have autonomy over the body is the ultimate and only sacred truth that exists, and cyberspace is the utopia in which this ultimate truth can be lived, even for the bodies trapped in the dystopian state of Iran.

در مصر باستان، برای حفظ اجساد مردگان از پوسیدگی و زوال، آن‌ها را مومیایی می‌کردند. من اعتقاد دارم که در انقلاب ژینا، مردم همان کار را با مردگان خود با استفاده از فضای سایبری انجام می‌دهند. بدن‌های اینترنتی شهدای انقلاب مومیایی شده‌اند، تا ابد بی‌تغییر، همیشه رقصان، همیشه خندان، با لبخند و زنده. زیرا در واقعیت فیزیکی، بدن‌ها ابژه‌‌هایی برای حکومت هستند که می‌توانند در هر لحظه شکنجه شوند، به قتل برسند، دزدیده شوند، مورد تجاوز قرار بگیرند و نابود شوند؛ فضای سایبری واقعیت جایگزینی است که در آن بدن‌ها حق وجود به عنوان آنچه هستند، دارند. بنابراین، من پیشنهاد می‌دهم که به پلتفرم‌های آنلاین و سایبری که برای حفظ یاد شهدا استفاده می‌شود، „زیارتگاه‌‌ آنلاین“ بگوییم. برای شهدای این انقلاب، آزادی برای داشتن خودمختاری بر روی بدن، تنها حقیقت مقدسی است که وجود دارد، و فضای سایبری، آرمانشهری است که در آن می‌توان این حقیقت غایی را زیست کرد، حتی برای بدن‌هایی که گرفتار حکومت ویرانشهری ایران هستند.